بچه های خاکریز | ||
خدایا دلم تنگ یاران شده چو باغی که دور از بهاران شده خدایا! به جانم صفایی بخش دلم راتو حال و هوایی ببخش که این باغ را لاله کاری کنم بیاد شهیدان بهاری کنم شهیدان که با خون ملبس شدند فدای دفاع مقدس شدند مبادا که در قلب خاموش من شود یاد آنان فراموش من زدریای چشمم گهر سفته ام شبی با دل خود سخن گفته ام که ای دل بیا همتی کن که من شوم قدری آزاد از قید تن چرا از شهیدان عقب مانده ام سپیده زده و رنگ شب مانده ام شهیدان که بودند و ما کیستیم مگر با شهیدان نمی زیستیم مگر قلب تاریخ ما نیستند مگر شمع بزم و وفا نیستند بیا پاسداریم از خونشان بیا تا نگردیم مدیونشان بیایید فرهنگ سازی کنیم که پیش خدا سر فرازی کنیم بگوییم از عزم و پیکارشان بگیریم درسی زایثارشان عمل بر وصایای آنان کنیم روا نیست گر نقض پیمان کنیم مبادا که پیمان ما بشکند حریم شهیدان ما بشکند بیایید تا پایداری کنیم زخون هایشان پاسداری کنیم بیایی تجدید بیعت کنیم دفاع از ولی ولایت کنیم منبع : کتاب از هشت بهار سرخ/ مجموعه شعر دفاع مقدس استان قم ، شاعر محمد نعیمی [ چهارشنبه 89/8/12 ] [ 3:59 عصر ] [ امین ]
[ نظرات () ]
|