سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بچه های خاکریز
قالب وبلاگ
لینک دوستان

میدونم خیلی طولانی هست ولی باور کنید ارزش خوندن رو داره ؛ این دو قسمت اول رو از اینترنت پیدا کردم هر آنچه که از حمید شبخیز در اینترنت موجود بود . البته تحلیل خودم رو هم در آخرش گفتم .

قسمت اول :

"حمید شب‌خیز" خودش را کارگر این کار (تلویزیون‌داری) می‌داند و همیشه در جواب  مخالفان و دشمنان می‌گوید که کارش را با دست خالی آغاز کرده و حالا هم که به اینجا رسیده هنوز کارهای تلویزیون‌اش را خودش انجام می‌دهد و حتی استودیو را جارو می‌زند!

او که کارمند «ایرفرانس» بود در سال 1981 پس از آن که در جریان مجادله ای از یک فرد مذهبی سیلی خورد، تصمیم خود را برای مهاجرت به آمریکا گرفت. شب‌خیز در ابتدای حضور در آمریکا به رستوران‌داری پرداخت و به گفته خود اولین کسی است که اقدام به ضبط برنامه در آمریکا کرده. او خوشحال است از این که تلویزیونی به راه انداخته که: باب طبع خانواده‌هاست و «مردم تنها به خاطر صفا و صمیمیت جاری در تلویزیون»، می‌نشینند پای برنامه‌هایش و با نداری و کمبود‌های تلویزیون و برنامه‌ها کنار می‌آیند و لذتش را می‌برند
!

در حقیقت همین شروع و یک جور‌هایی قدیمی‌بودن اش، افتخاری برای شب‌خیز به حساب می‌آید؛ و این که با دست خالی به آمریکا آمده و ابتدا یک رادیو داشته و بعد تلویزیونی چند ساعته و برنامه‌ها هم نه در استودیو که در گاراژ منزلش و با یک دوربین نه چندان پیشرفته ضبط می‌شده و بعد توسط خود شب خیز ادیت. شب‌خیز البته این کار را نه در خارج از ایران که وقتی پیش از انقلاب در ایران بوده شروع کرده؛ با سوئیچینگ شو‌های تلویزیونی. و حالا هم خب چند شبکه دارد و به قول خودش جوانان زیادی «طرح کاد»شان را پیشش گذرانده‌ و از او کار یاد گرفته‌اند. و همه این‌ها سپر حمید شب‌خیز است در مقابل حمله‌های گاه و بی‌گاه رقیبان که شب‌خیز از آن‌ها به عنوان «تازه وارد‌هایی که کارشان را بلد نیستند» یاد می‌کند
.

چهره و اسم حمیدآقا تا قبل از به وجود آمدن شبکه‌های ماهواره‌ای کاملا نا آشنا بود؛ و تنها آن هایی که خیلی پی گیر بودند با اسم برادرش «فرید شب‌خیز» (آهنگساز و برنامه ساز تلویزیون رسمی‌ایران) آشنا بودند و همچنین برادر دیگرش «رحیم شب‌خیز» که استودیو ضبط صدا دارد. اما در میان آن همه شو‌های نوروزی هم که از آن ور آب به اینجا می‌رسید، پیش از این که تصاویر تلویزیونش برای ایران پخش بشود، مردم با اسم او در برنامه‌های تلویزیونی NITV تنها تلویزیون ماهواره‌ای موجود آن زمان) آشنا شدند؛ وقتی که «ضیا آتابای» و چند برنامه ساز دیگر به شدت به او حمله می‌کردند و از او می‌خواستند جلو دوربین لااقل رعایت ادب را بکند و با آن لحن زننده در مورد همکارهای خود صحبت نکند . تصویری که از حمید شب‌خیز پیش از رویت چهره‌اش برای مخاطبان برنامه‌های ماهواره ترسیم شد، کسی بود که برنامه‌هایش به فحاشی و خط و نشان کشیدن برای دیگران می‌گذرد. تصویری که با آغاز به کار تلویزیون ایرانITN  کاملا تغییر کرد. شب‌خیز کسی بود که جلو دوربین می‌نشست، همه چیز را - از ساختن برنامه تا حاشیه‌ها را- سهل می‌گذراند و به قول خودش نان و ماستش را می‌خورد
!

شب‌خیز در مدت کوتاهی تبدیل به شخصیتی شد مورد توجه مخاطبینی که حوصله برنامه‌های سیاسی و پُر از جنگ اعصاب شبکه‌های دیگر را نداشتند و بیشتر خوش داشتند که بنشینند و با بی‌خیالی و ساده انگاری شب‌خیز حال کنند. اما چند وقت پیش این سبک و سیاق برایش دردسر ساز شد؛ کمپانی «کلتکس» اعلام کرده بود که تنها شبکه‌های مورد تائید این کمپانی حق پخش محصولاتش را دارند. اما شب‌خیز که کلاً به این کار‌ها کاری ندارد، به پخش موزیک ویدئو‌های کمپانی کلتکس ادامه داده و «سوو» شد و به پرداخت نیم میلیون دلار غرامت، محکوم. پس برای به دست آوردن مبلغ غرامت، به برنامه مورد علاقه‌اش پرداخت و یک «تله تان» ویژه گذاشت و از هواداران شبکه اش خواست که با کمک‌های خودشان از زمین خوردن تلویزیون او جلوگیری کنند
.

این مبلغ هنگفت در مدتی کوتاه جمع آوری شد و شب‌خیز جریمه را پرداخت کرد. اما ماجرا در اینجا خاتمه نیافت؛ «مهران عبدشاه» مدیر شبکه IPN در برنامه‌ای شب‌خیز را کلاه بردار و شارلاتان خطاب کرد و گفت: اگر این شبکه مشکل مالی داشته پس چه طور می‌خواهد دو شبکه جدید افتتاح کند؟ و بعد ادامه داد: شب‌خیز با پولی که از مردم جمع می‌کند برای استفاده‌های شخصی سود می‌برد و حتی نشانی منزل گویا لوکس شب‌خیز را در برنامه‌اش اعلام کرد تا مردم بروند و ببینند... حرف‌های عبدشاه فارغ از مستند بودن یا نبودنش، پُر بیراه نیست؛ چون شب‌خیز سالی یک بار برنامه تله تان اش را برگزار می‌کند! در کنار آن، او موفق به جذب تبلیغات و اسپانسر‌های زیادی شده و چند حامی‌مالی قدرتمند هم دارد. اما باز کیفیت برنامه‌های شبکه‌اش در حد نازلی باقی مانده و هیچ پیشرفتی نکرده است. البته این میان، مخاطبان هستند که با همین حمید شب‌خیز که سمبلی‌ست از شوخ و شنگی و بی‌خیالی، حال می‌کنند و شخصیت به ظاهر مثبت و بی‌غل و غش او را دور از این انگ‌ها می‌دانند
.



 شب‌خیز البته با کار آوازخواندن هم بیگانه نیست و در سال های پیش از انقلاب، چند آهنگ اجرا کرده و در شوی معروف «میخک نقره‌ای» به مخاطبان معرفی شده. چیزی که این میان جلب توجه می‌کند، عدم تمایل شب‌خیز به پخش ترانه‌هایش است؛ با وجود این که مخاطبان بار‌ها از او خواهش کرده‌اند که آهنگی از خودش پخش کند اما شب‌خیز هر بار امتناع کرده؛ موضوعی که در مورد ضیا آتابای هم صدق می‌کند و البته دلیلش در آن مورد واضح است، اما اینجا نمی‌توان برایش هیچ دلیل منطقی ای پیدا کرد. انگار شب‌خیز هم هنرمندی عهد شباب‌اش را نمی‌پسندد و دوست دارد فعالیت‌های دوران گذشته‌اش همین طور مسکوت بماند. گرچه ویدئوی حضورش در میخک نقره‌ای روی اینترنت برای دانلود موجود است.
 
از بدو تاسیس شبکه ITN که همراه با اوج دوران پارازیت فرستادن و قطع برنامه‌های N.I.T.V بود شب‌خیز همواره سعی می‌کرد که سیاست‌های پخش برنامه‌اش را فارغ از مسایل سیاسی دنبال کند تا برنامه‌هایش بدون دردسر پخش شود و در این بین حتی گاهی به سانسور فیلم‌های سینمایی قدیمی‌ای که پخش می‌کرد، پرداخت تا کمتر به دردسر بیفتد!

شب‌خیز مدعی است که ایده‌های بکر در این عرصه نخستین بار به ذهن او می‌رسد و وقتی اجرایش می‌کند، دوستانش (یا در حقیقت همان رقبایش) از او تقلید می‌کنند و ایده‌هایش را می‌دزدند. نمونه‌اش همین حضور تلویزیون‌اش روی ماهواره «هات برد» است که باعث شد بعد از مدتی پای بقیه شبکه‌های غیرسیاسی هم باز شود و بازار را کساد کنند. بازار آگهی‌های شب‌خیز هم اما ویژگی‌های منحصر به فردی دارد؛ از شعرهای رنگارنگی که برای فروشگاه«دی تو دی» دبی می‌سازد بگیرید تا گزارش‌های تصویری که از فروشگاه‌های بزرگ این شهر پخش می‌کند، همگی این ویژگی‌های منحصر به فرد را به نمایش می‌گذارند. او گاه برای پوشش تصویری گزارش‌های تبلیغاتی‌اش در فرودگاه‌ها از دوربین موبایلش استفاده می‌کند و همین تصویر تهیه شده از طریق دوربین موبایل را در ابعادی وسیع از تلویزیون پخش می‌کند و کسی هم نیست که بگوید ما هیچ کدام از این تصاویری که او پخش می‌کند را نمی‌توانیم ببینیم!! نقش موبایل شب‌خیز در تهیه و پخش پیام‌های بازرگانی، محدود به این موارد نمی شود؛ گاه در وسط پخش برنامه، موبایل او زنگ می‌زند و او که از این تماس متعجب شده است، گوشی را جواب می‌دهد. چند لحظه بعد با خنده‌ای حیرت‌زده به اطلاع بینندگان می‌رساند که از اتفاق، فلان آدمی که تولیدکننده یک کالا است با او تماس گرفته و... کم کم بحث به کالایی که این شخص تولید می‌کند کشیده می‌شود و او از اسپیکر موبایل شب‌خیز اطلاعات بسیار کاملی را از کالای مورد نظر به بینندگان تلویزیون ارائه می‌دهد و این طوری نصف برنامه عادی هم در قالب آگهی پر می‌شود!

او روبروی دوربین می‌نشیند و قهقهه می‌زند. در وقت عزا لباس تیره می‌پوشد و عزادار می‌شود. او تلفن جواب می‌دهد، بگوبخند می‌کند، بی‌وقفه دنبال این است که مردم از برنامه‌هایش لذت ببرند. او هیچگاه غصه کمبود‌های تلویزیون‌اش را نمی‌خورد. برایش مهم نیست که دوربین‌هایشان بلا استفاده شده‌اند و تصویر بد رنگ تحویل بیننده می‌دهند. او اعتقاد دارد با همین «آبگوشت» فقیرانه می‌توان زندگی کرد و خوشبخت بود!
حمید آقا و خانواده


[ جمعه 89/12/6 ] [ 9:33 صبح ] [ امین ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By امین :.