بسم الله الرحمن الرحیم
وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً (نساء75)
چند ماهی است که وعده صادق حضرت روح الله به حقیقت پیوسته است. تحولات بزرگی در جهان اسلام اتفاق افتاده است و زمینهی مناسبی برای ریشهکن کردن نظامهای فاسد کشورهای اسلامی و طرد روحانینماها فراهم شده است. مردم از مرداب و باتلاق سکوت در آمده و به سوی دریای پاک اسلام ناب حرکت کردهاند. و چه زیباست گسترش فریاد آزادی و عدالتطلبی و مبارزه با ظلم در بسیط زمین. آیا نفوذ اسلام ناب محمدی در کشورهای منطقه و درگیری اسلام ناب و اسلام آمریکایی واضح نیست؟ به حق این تحولات همان قیام مستضعفان بر مستکبران است.
امروز بعد از اتفاقات منطقه
اول: از دولت و وزارت امور خارجه انتظار میرفت که با تحلیل درست از فضای منطقه بتوانند این تحولات را پیش بینی کنند.که متأسفانه اینگونه نبود. این قیامها زمانی اتفاق افتاد که ما تلاشهای بسیاری جهت افزایش سطح همکاری با این دولتها را داشتیم. متأسفانه سالهاست که مسئولان دستگاه دیپلماسی خطهای کلی اسلام ناب محمدی را که امام بزرگوار در پیام پذیرش قطعنامه 598 مشخص کردهاند، به فراموشی سپردهاند و بهتر بگوییم در عمل به آن اعتقاد ندارند. رئیس جمهور محترم که مواضع انقلابی و تهاجمیاش در مقابل استکبار جهانی و رژیم غاصب صهیونیستی سبب دلگرمی مستضعفان جهان گردیده بود، موضعی غیر قابل قبول درباره برقراری رابطه با حسنی نامبارک، این آلتدست و جیرهخوار آمریکا داشت.
بعد از شروع قیام مردم مصر و دیگر کشورهای منطقه از رئیس جمهور انتظار میرفت تا از ظرفیت دیپلماسی جهت حمایت از ملتهای مستضعف منطقه نهایت بهره را ببرد. حال چه شده است که ایشان از این ظرفیت بهرهای جهت افشای ظلم چاقوکشان بینالمللی نمیبرند و سکوتی نامبارک را پیشه ساختهاند و یا گاه با تعبیراتی شاذ از این واقعه مهم یاد میکنند؟ تلاش جهت افزایش رابطه با دیکتاتورهایی که یکبهیک پروندهشان بسته میشود نشاندهندهی عدم تسلط دستگاه دیپلماسی بر شاخصههای اسلام ناب، منافع انقلاب اسلامی و همچنین فضای عمومی کشورهای منطقه است.
دوم: بعد از قیام مستضعفین بر مستکبرین امید آن داشتیم که وزارت خارجهی ما با داشتن موضع روشن و قاطع بتوانند این حکم کلی که ادبیات ما، ادبیات حمایت از ملتهاست نه دولتها را بار دیگر اثبات کنند. مدتی است منتظر موضع روشن و قاطع آقای وزیر در مورد انقلابهای اسلامی بودیم اما دعوت ریاست جمهور از پادشاه خائن اردن و همچنین پافشاری شدید بر آن نشاندهنده فاصله شدید اهداف دستگاه دیپلماسی با اهداف اسلام و انقلاب بود. ادبیات نامیمون دیپلماتیک و ادامه به فعالیت در جهت گسترش روابط با دیکتاتورهای عربی (دیدار با وزیر امارات) دست به دست هم دادند تا لکهی ننگی بر دامن نظام اسلامی ما گذاشته شود. که کارهای غیر دیپلماتیک دیگری نظیر دعوت از همسر امیر قطر بر این ننگ افزود.
راستی ما باید بنشینیم تا سران کشورهای اسلامی با احساسات یک میلیارد مسلمان در جهان بازی کنند؟ به راستی تماشاچی شدن فجایعی که بر ملت عزیز اسلامی ما وارد شد گناه و جرم نمیباشد؟
سوم: امام راحل بارها بر این نکته تأکید داشتند که ملتهای اسلامی باید بیدار شوند. حضرت روح الله میفرمود: مسلمانان تمامى کشورهاى جهان! از آنجا که شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجى شدهاید، باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید؛ و از وجود جوانان پرشور و شهادت طلبى که حاضرند خطوط جبهه کفر را بشکنند استفاده نمایید. به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید؛ بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایى از بردگى و یورش به دشمنان اسلام باشید؛ که عزت و حیات در سایه مبارزه است. و اولین گام در مبارزه اراده است"با این تفاسیر مردم مسلمان منطقه را دعوت به قیام کردیم. امروز وزیر خارجه ما با جنایتکار اماراتی که برای سرکوب مردم مظلوم بحرین نیرو فرستاده است دیدار میکند. و بار دیگر پرچم سفید را بالا میبرد که ما در این اتفاقات هیچ نقشی نداریم. چون اسلام تکلیفی بر ما قرار نداده و ما به دنبال حقوق بشر و صلح هستیم" دولت و مردم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشند."این جملات اقای وزیر چه معنایی دارد؟
در دیدار با وزیر اماراتی ذکر شد"2 طرف باید در جهت تقویت روابط گام بردارند؟" این چه پیامی را به مردم منطقه منتقل خواهد نمود؟ کشوری که نیروی نظامی برای سرکوب مردم بحرین فرستاده است، چه جای گسترش روابط دارد؟ این همه بیتدبیری با چه توجیهی صورت گرفته است؟
دستاورد دیدار با کویت هم عادی شدن روابط با کشوری شد که پیشگام در اخراج یکی از کارمندان سفارتخانه ما بود همچنین روابط با امارات خائن باعث شد که آلخلیفه دیکتاتور هم دست دوستی دراز کند و آقای وزیر هم سرمست از سفرهای اخیر میگوید" این سفرها تأثیرات لازم خود را داشته و اظهارات اخیر پادشاه بحرین قدم خوبی بود که در این زمینه برداشته شد و امیدواریم که در این راستا حرکت شود و شاهد حل و فصل موضوع بحرین باشیم.
حل و فصل؟سکون ملتها؟هم دست شدن با دولتها؟خیانت به مستضعفین؟ لعنت بر این ثبات؛ لعنت بر این مصلحتپرستی؛ لعنت از این افول از عزت و صعود به ذلت؛ و این ثبات، امنیت و توسعه منطقه که بوی تعفن ادبیات دیپلماتیک و ادبیات سازش و اسلام آمریکایی از آن بلند میشود شاه کلید بحثهای آقای سخنگوست. جایگاه اسلام در این ادبیات کجاست؟ به گفته امام بزرگوارمان میانجیگری بین ظالم و مظلوم خود ظلمی بزرگتر است و جوانان انقلابی این مرز و بوم منتظر نخواهند نشست تا دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران این ظلم را مرتکب شود.
از دستگاه دیپلماسی انتظار میرفت به جای این کارهای بدون تدبیر به فکر برقراری رابطه با کشورهایی که مردم در آنجا به پیروزی رسیدهاند، همچون مصر و تونس، باشد و با جدیت تمام تلاش خود را بنماید تا مانع مصادره شدن این حرکتها به نفع دشمنان جهان اسلام گردد.
سخن آخر: چند سالی است که به توصیهی امام راحل بغض و کینهی انقلابیمان را نسبت به آلسعود و اسلام آمریکایی در سینه نگه داشتهایم و آمادهی انتقامیم. امروز که دست جنایتکار آلسعود و آلخلیفه و عبدالله صالح و همهی سازشکاران به خون برادرانمان آلوده شده است وقت انتقام است. انتقام از همهی فرزندان نامشروع استکبار. ما مسامحه دولت با این جنایتکاران و ظالمان را برنمیتابیم و به دولت هشدار میدهیم که دست از سیاستهایی که نسبتی با اسلام ناب ندارد و تنه به تنه اسلام آمریکایی میزند، بردارد.
جنبش عدالتخواه دانشجویی